کينه ها
زخم ها
سر باز ميکنند
تاريخ ها تکرار مي شوند
تا کي اين کينه و نفرت
باقي خواهد ماند؟
تا کي خواهند کشت؟
تا کي سکوت خواهيم کرد؟
تا کي انتقام هاي سخت؟
چرا به اينجا رسيده اند؟
چرا به اينجا رسيده ايم؟
سرزمين ما را تا کي خون مي خواهد
آبياري کند؟
تا کي کودکان بي پدر شوند؟
تا کي ن بي همسر شوند؟
از خون خواري سير نميشوند؟
اينان خون خوناشام ها را
به شيشه مي کنند.
از بي معرفت
انتظار معرفت داشتن خطاست
از ظالم انتظار عدل داشتن خطاست
پس چرا در اين سرزمين
دولتمردان اين همه خطا مي کنند؟
حرف از مذاکره شد
نامردي ديگري در راه است
انگار که دوباره دارند
خر داغ ميکنند.
آيا هنوز چشمي براي ديدن هست؟
آيا هنوز گوشي براي شنيدن هست؟